سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 92
بازدید دیروز : 30
کل بازدید : 449322
کل یادداشتها ها : 138
خبر مایه


محرم و صفری که گذشت وقایع جالب تلخ و شیرین  به همراه داشت.

*   پس از سخنرانی مقام معظم رهبری نسبت به مداح و مداحی در تابستان گذشته، انتظار می رفت این محرم حال و هوای تازه ای داشته باشد و مجالس پر محتوا، اشعار مناسب، اذکار محترمانه و آهنگ در شأن اهل بیت باشد، اما امان ز لحظه غیبت که ...

در این محرم هم دوباره مداحی پاپ!!!، اشعار بی محتوا و در بعضی موارد بی ادبانه، آهنگ هایی غیر از شأن اهل بیت خوانده شد.

امیدوارم در سال های آینده این موارد رعایت شود و مجلس اهل بیت زیبایی و محتوای قدیمی خود را بدست آورد.

*   نکته دیگر این محرم، ماشین ها بودند که بر روی کاپوت یا شیشه عقب خود اذکاری مناسب این مدت با رنگ پلاستیک می نوشتند. من در سال های گذشته در شیشه پشت ماشین ها دیده بودم که چیزی می نوشتند اما ویژگی امسال کاپوت و رنگ آمیزی کل ماشین بود.

رسم نوشتن روی کاپوت ماشین در سالیان دور در مشهد بوده و ما فقط در مشهد دیده بودیم من و پسر خاله ام امسال قصد کردیم توی شهر خودمون(قم) این کار رو اجرا کنیم.

خیلی اذکار و طرح ها رو داشتیم که بنویسیم. شام 29 ذی الحجه به همراه پسر خالم رفتیم سر پل حجتیه تا ماشینا رو بدیم روشون بنویسن . یک خطاط  قبول کرد با کار زیادش(تبریک های حج و آغاز محرم رو داشت می نوشت) بیاد رو ماشین بنویسه، اولش قبول نمی کرد و می گفت رو ماشین نمی شه نوشت و اصلا تا به حال هیچ آدم عاقلی این کار رو نکرده تا اینکه با اصرار ما قبول کرد و یکی از طرح های ما رو که براش ساده تر بود شروع به نوشتن کرد.

وقتی یواش یواش داشت نوشته روی اولین ماشین کامل می شد دیگه شور و شوق تو صورتش تابلو شده بود(لپ قرمزی). دیر وقت شده بود و هم اون می خواست بره به قرارش برسه و هم ما می خواستیم بریم به شب اول هیئت برسیم(هیئت رزمندگان=میرداماد / هیئت فاطمیون=سلحشور) سعی می کرد سریع بنویسه اما یک بار نوشتن فایده نداشت رقیق بود مجبور شد یک بار دیگر روی نوشته های قبلی بنویسید.ماشین پسر خالمون هم که تیره رنگ بود 3 باره نوشت.

حین نوشتن، چند نفر مشتری دیگه هم پیدا شدن و می گفتن چه قشنگه بیا برای ما هم بنویس. البته بعضی ها از قیمتش ناراضی بودند.(از ما هم برای هر ماشین 3000 تومن ناقابل گرفت)

اما پس از چند ساعت واقعا چیزی در اومد عجیب زیبا. خود خطاط می گفت این کار توی قم جدیده و چند روز مد می شه. از اونجایی هم که من و پسر خالم همش توی خیابونا می چرخیم، همین طور شد.

همشهری ها دیدند که تقریبا همه ماشین های قم یک نوشته داشتند. بعضی که باسلیقه تر بودند دور تا دور ماشینشون رو به حالت قطره خون در آورده بودند.

 

 

تصاویر ماشینهای یاد شده

این حرف ها به کنار، امروز که ماه صفر هم تموم شده وقتی پیش اومد تا برم پاکش کنم. البته زیبایی ای که به ماشین داده بود آدم دلش نمی یومد پاکش کنه اما با خودم فکر کردم با توجه به اهانت ها و سال پیامبر اعظم یک متن زیبا در مورد پیامبر رحمت بنویسم.  چشتون روز بد نبینه از ساعت 6 تا ساعت 9 بعد از ظهر مشغول پاک کردنش بودم. خدا پدر خطاطه رو بیامرزه به خاطر اون چند بار نوشتنش دیگه این نوشته پاک نمی شد. آنقدر زور زدم و تلاش کردم تا پاک شد فقط الان که دارم این مطلب رو می نویسم انگشتام تاول (اگه املاش رو درست نوشته باشم)  زده ، یک من آب زیر این تاول ها جمع شده. دست چپم دیگه حس نداره. ....

با این اوصاف با خودم قول و قرار گذاشتم دیگه چیزی روی ماشین ننویسم و از این سوسول بازی ها انجام ندم  و به شماهایی که تا به حال امتحان نکردید توصیه کنم دیگه ننویسید. (البته محرم که می یاد آدم یه جور دیگه هست، شایدم دوباره نوشتم)

 

*  اینها مواردی بود که باعث شد این محرم، محرم 2006 نامگذاری شود.

 






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ